استدلالی ساده برای تعداد فرزند
بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر شما در شرایط معمولی که امکان فرزندآوری وجود دارد حداقل تعداد فرزند چندتاست؟
آیا اصلا می شود تعداد مشخص کرد یا نه؟ مثلا بگیم دوتا، سه تا، پنج تا، ده تا ... .
علاوه بر تکلیف ما نسبت به بحران جمعیت کشور و به ویژه مذهب، آیا از نظر طبیعی و خلقتی ما تکلیفی در این زمینه داریم یا اینکه هر کی هر چی دلش خواست؟
از یه اصطلاح رایج قدیمی شروع می کنیم؛ احتمالا شنیدین که میگن طرف جنسش جوره! یا از کسی می پرسیم چندتا بچه داری میگه جنسم جوره!
این به معنی داشتن یک پسر و یک دختر است که متاسفانه در دوران حاضر این یعنی حد مطلوب داشتن فرزند!
در این نوشتار قصد داریم با یک استدلال ساده، حداقلی برای تعداد فرزند و تعریف جدیدی برای جنس جور(حد مطلوب) بیان کنیم. (البته اگر دوستان ایرادی به بیان ما دارند با اشتیاق پذیرای آن هستیم.)
و اما استدلال...
خداوند مدیر و مدبر حقیقی عالم است و هر آنچه را در خلقت قرار داده است از روی حکمت است.
در مسائلی که اجازه ورود و دخالت انسان در آنها داده شده است اضافه، حذف و هرگونه تغییر در نظام خلقت خداوند فاصله گرفتن از حکمت می باشد و در نتیجه جای شکی نیست که ضرر و آسیب اصلی آن به خود ما بر می گردد .
یا به عبارت دیگر می توان گفت بدیهی است که هر آنچه را خداوند به وجود آورده و همچنین عناوینی را که وضع کرده است نزد خداوند محبوب و مورد پسند است(وگرنه خلق نمی شدند!)، پس واضح است که حذف یا عمل به گونه ای که یکی از عناوین شکل نگیرد مورد رضای خداوند نمی باشد.
مثلا وقتی خداوند مخلوقی به نام درخت خلق کرده است اگر ما در رشد و گسترش این مخلوق تاثیر مثبت بگذاریم مورد رضای الهی است و اگر خدای ناخواسته تاثیر منفی باشد به همان نسبت از رضای الهی دور و به غضب خداوند نزدیک می شویم. و همچنین عنوانی با نام پدر که خداوند وضع کرده و قرار داده است، اگر در حالت معمولی از طرف مردی شکل نگیرد مورد رضای الهی نیست و اگر بگیرد ... .
این در حالی است که هر کدام از این حذف و تغییرات ضررات فراوانی برای خود ما دارد.
حال می رویم سراغ عناوینی که در نظام مخلوق خداوند وجود دارد و مورد بحث ما است:
عمو، عمه، خاله، دایی.
اینها عناوینی است که برای بوجود آمدن آنها در عالم واقع شرایطی نیاز است.
مثلا در خانواده ای با یک فرزند پسر و یک دختر دو عنوان شکل می گیرد دایی و عمه و دو عنوان دیگر سلب می شود و در خانواده ای با سه فرزند در هر صورت حداقل یکی از عناوین شکل نمی گیرد.
پس اگر بخواهیم همه این عناوین بوجود بیاید حداقل چهار قرزند نیاز است یعنی دو دختر و دو پسر!
اگر بخواهیم حداقل نظام طراحی شده از سوی خداوند را شکل دهیم باید دو فرزند پسر و دختر داشته باشیم و این حداقل است و به عبارتی می توان گفت جنس جور یک پسر و یک دختر نیست بلکه دو برابر این تعداد می باشد که شاید برای رسیدن به این، نیاز به بیش از چهار فرزند باشد.
البته این حداقل بود و بیشتر از این به وسعت نگاه افراد بستگی دارد و اجرشان با خداوند... .
دادن یک هشدار در اینجا خالی از لطف نیست، آنهایی که به خدا اعتقاد دارد خودشان را مدیون فرزندان و نوه های خود نکنند که فردا روزی جلوی آنها را بگیرند که چرا ما را از داشتن خواهر و برادر و عمو و عمه و دایی و خاله محروم کردید!!!
خلاصه استدلال:
1. حذف و تغییر نابجا در نظام مخلوق خداوند مورد رضای او نیست.
2. عمو، عمه، دایی و خاله از عناوین و نقش های وضع شده از سوی خداوند هستند.
3. حداقل فرزند برای شکل گیری همه این نقش ها دو دختر و دو پسر است.
نتیجه: خدا راضی نیست در شرایطی که امکانش وجود دارد کمتر از چهار بچه(یا بیشتر تا همه عناوین پیدا بشه) داشته باشید.
(ناگفته نماند که بحث خرجی و گرونی ربطی با این بحث ندارد روزی رو خدا میده، روزی خودمون رو هم خدا میده نیاز نیست بترسیم از روزی دیگر بنده هاش!)
نوشته شده توسط «جمعه»