هدف خلقت و هدف زندگی انسان
بسم الله الرحمن الرحیم
در نوجوانی و جوانی زندگی انسان رقم می خورد و کمتر می شود که خارج از این دوران تحولی در وجود و مسیر زندگی افراد ایجاد شود (البته غیر ممکن نیست) ، در این دوران است که فرد در درون خود به دنبال جواب این سوال می گردد که برای چه زندگی می کنم؟ و هدف من از زندگی چیست؟ و برای چه خلق شده ام؟ و یا به زبان عامیانه تر قرار است چی بشوم؟ و به کجا برسم؟
پاسخ به این سوال است که مسیر زندگی و اهداف آن را روشن می سازد و واضح است که هر چه پاسخ به این سوال کامل تر و برتر باشد، قله ای که در زندگی فتح می شود بلندتر و پر افتخارتر می باشد، و اگر پاسخ به این سوال داده نشود و یا اشتباهی پاسخ داده شود انسان به جایی نمی رسد و یا بدتر از آن به دره سقوط می کند!
پس اهمیت این مسئله روشن است، افسوس در دوران حاضر میانسالان و پیران نیز به درستی جواب این سوال را نیافته اند، ولی خوشبختانه به نظر می رسد نسل جوان امروز دغدغه اش برای یافتن این پاسخ بیشتر شده است.
برای ورود به بحث با چند سوال آغاز می کنیم:
هدف ما از زندگی چیست؟
هدف خداوند از خلقت ما چیست؟
آیا بین این دو رابطه ای وجود دارد؟ و یا می توان وجود داشته باشد؟
(در اینجا شاید کسی بگوید: من می گویم خداوند وجود ندارد حالا چطور خلقت او را قبول داشته باشم؟ در جواب او می گوییم اثبات وجود خداوند بحث جداگانه ای می خواهد و اگر اینجا آورده شود از موضوع اصلی فاصله می گیریم و بهتر است شما بروید جای دیگر و بعد اثبات برگردید!)
شاید هر کس از هدف زندگی اش تعریفی داشته باشد و به دنبال چیز خاصی باشد، یکی به دنبال پول، دیگری به دنبال علم و مدرک، دیگری راحتی و خوشبختی، بهشت، جهنم و... .
آیا می توان گفت اینها هدف اصلی زندگی است؟! اصلا آیا خداوند هدف داشته؟ ما را برای چه خلق کرده است؟ آیا بین هدف خداوند از خلقت و هدف ما از زندگی باید ارتباط وتناسبی باشد؟ اگر نباشد چه می شود؟
برای روشن تر شدن بحث و رسیدن به پاسخی ساده و روشن بحث را با یک مثال ادامه می دهیم.
مثلا در نظر بگیرید یک مخترع یا شرکت اقدام به ساخت ماشین لباسشویی می کند، آیا ما می توانیم بگوییم که آنها از ساخت این وسیله هیچ هدفی نداشته اند و به طور اتفاقی این وسیله درست شده است؟! جواب روشن است و همه می دانند هدف آنها ساخت وسیله ای بوده که بتواند در شرایط خاص لباس های کثیف را بشوید و تمیز کند.
حال در نظر بگیرید کسی این وسیله را می خرد و در خانه می آورد، آیا می توان گفت او هدفی از این کار ندارد؟! واضح است او نیز به دنبال هدفی می باشد.
حال سوال مهم و بحث پر اهمیت این است که چه وقت هدف انتخابی او صحیح است و به نتیجه مطلوب خود می رسد؟
زمانی هدف صحیح و نتیجه مطلوب است که هدف انتخابی او با هدف سازنده یکی باشد، در غیر این صورت بهره ای از زحمات حاصل نمی شود به هیچ، بلکه دچار دردسر و سختی بیهوده هم می شود!
مثلا فکر کنید فردی با هدف زیبایی آن را می خرد و در خانه نگهداری می کند، او چون هدف تولید کننده را نمی داند هر روز لباس هایش را با زحمت بوسیله دست می شوید ولی از ماشین لباسشویی بهره ای نمی برد(خنده های عقلا به او دیگر بماند).
یا فکر کنید فردی بخواهد با ماشین لباسشویی، ظرف بشوید(هدفی غیر از هدف تولید کننده!) چه می شود؟ آیا غیر از این است که ظرف های شکستنی را می شکند و باقی را در صورت امکان نابود می کند و مهم تر از این خود ماشین به سرعت آسیب می بیند و خراب می شود؟ تصور کنید چه تلاش بیهوده و سر و صدایی می کند این ماشین در هنگام شستن(شکستن!) ظروف، که در پایان نه ظرفی می ماند و نه ماشین لباسشویی و نه آرامشی برای صاحب آن!(هدف، با هدف تولید کننده یکی نبود!)
اکنون تصور کنید حال ما را وقتی هدف ما از زندگی با هدف خداوند از خلقت ما یکی نباشد!
مثل ماشین لباسشویی که در آن ظرف بریزند، هم زحمت و عذاب بیهوده می کشیم و هم ظرفها را نابود می کنیم و با کلی سر و صدا هیچ ثمری هم نداریم!!!
پس اگر می خواهیم خوشبخت باشیم، آرامش داشته باشیم، به اهدافمان برسیم، ثمر داشته باشیم و ... باید هدف خلقت را بفهمیم و آن را به عنوان هدف زندگی انتخاب کنیم.
در ادامه وارد بحث اصلی می شویم.
هدف خداوند از خلقت انسان
در اینجا هدف در سه سطح مطرح می شود(هدف مقدماتی، متوسطه و نهایی) که در واقع هدف اصلی هدف نهایی و باقی هدف ها در طول و زیر مجموعه ی هدف نهایی می باشند یعنی برای رسیدن به هدف نهایی لازم می باشند. که به ترتیب به آنها خواهیم پرداخت.
هدف مقدماتی: آزمایش
الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الحَْیَوةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکمُْ أَحْسَنُ عَمَلا
همان که مرگ و زندگى را (براى شما آدمیان) پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید. سوره ملک آیه 2
وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلىَ الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
و او همان است که آسمانها و زمین را در حالى که تخت (سلطنت) او بر آب بود در شش روز (در مدتى مساوى با شش روز روشن یا شش شبانه روز یا شش دوران) بیافرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید. سوره هود آیه 7
خداوند همه چیز را آفریده تا انسان را آزمایش کند تا مشخص شود چه کسی بهترین عمل(اشتباه نشه عمل نیک نه، عمل نیک تر!) را انجام می دهد.
به تعبیری دیگر که شاید بهتر هم باشد؛
خداوند انتخاب های مختلف را پیش روی انسان نهاده است و مسیر و عاقبت هر کدام را نشان داده است و هر کس با دانستن عاقبت انتخاب خود و با اختیار اقدام به برگزیدن یک راه می کند؛ برای نمونه قرآن کریم به ما می گوید:
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!سوره انسان آیه 3
شاید بتوان گفت آزموده می شویم که مشخص شود بهترین عمل و راه را انتخاب می کنیم یا نه.
و واضح است که نمی توان از هر انتخابی نتیجه خوب انتظار داشت و در حقیقت ما دانسته، نتیجه و عاقبت خود را انتخاب می کنیم(خودمان انتخاب می کنیم چه بشویم).
هدف متوسطه: عبادت
وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون
من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)! سوره ذاریات آیه 56
وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیم
و فقط مرا بپرستید که این راه مستقیم است؟! سوره یس آیه 61
در آیه سوره ذاریات به صراحت هدف خلقت عبادت بیان شده است.
دو سوال در اینجا مطرح است: عبادت به چه معناست؟ برای چه باید عبادت کرد؟
در واجب سوال اول باید توجه داشت که عبادت فقط شامل نماز و روزه و خمس و ... نمی شود و یا فقط احکام عملی و امر و نهی ها را در بر نمی گیرد، بلکه می توان گفت هر عملی که ما را به معبود نزدیکتر کند(حال به هر نوعی باشد از احکام عملی، اخلاقی، اعتقادی و معرفتی و ...) عبادت نامیده می شود که نیت عبودیت در عمل بسیار مهم است.
شاید نسبت به هدف مقدماتی بتوان گفت که زندگی عرصه آزمایشات و دو راهی ها می باشد و در این آزمایش ها اگر انتخاب درست صورت گیرد عبودیت شکل می گیرد و عبادت محسوب می شود.
البته عبد بودن و عبودیت معنای گسترده ای دارد که بررسی آن فرصت دیگری را می طلبد.
و در جواب برای چه باید عبادت کرد جواب های متعددی شاید بتوان گفت ولی ما متناسب با بحث هدف خلقت و زندگی باید به این موضوع بپردازیم.
در اینکه خداوند بی نیاز می باشد شکی نیست، پس نیازمند به عبادت ما نمی باشد، یعنی عبادت کردن یا نکردن ما نفع و ضرری برای خداوند ندارد. و اگر فرض کنیم برای ما نیز نفعی ندارد می شود کاری بیهوده و این از حکمت خداوند به دور است. و همچنین اگر صفات مهربانی، بخشندگی و بی نیازی و ... خداوند را نسبت به انسان در نظر بگیریم می توان نتیجه گرفت که خداوند می خواهد انسان به چیز گران بهایی دست پیدا کند یا به جایگاه بسیار والایی برسد و این هدف به حدی بزرگ است که خداوند در خلقت انسان به خود تبریک گفته است:
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین
پس آفرین بر خدا و پرخیر و برکت است او که نیکوترین آفرینندگان است.سوره مومنون آیه 14
این خواست خداوند همان هدف نهایی می باشد و باید هدف زندگی ما قرار بگیرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
هدف نهایی یا هدفی که برای زندگی باید انتخاب گردد:
در جاهای مختلف شاید شنیده و یا خوانده باشیم که هدف خلقت، قرب الهی یا نزدیکی به خداوند است. اما اگر از ما بپرسند که این قرب یا نزدیکی یعنی چه، تجربه نشان داده اکثر ما هیچ تعریف دقیق و واضحی از این موضوع نداریم و به عبارتی اصلا نمی دانیم یعنی چه؟!( می توانید قبل از خواندن ادامه مطلب مقداری فکر کنید و خود را محک بزنید!)
خداوند متعال جسم ندارد و نیست که بگوییم به فلان سمت برویم تا به خداوند نزدیک شویم، پس تقرب و نزدیکی به چه معناست؟
واضح است که حرکت ما به سوی خداوند یک حرکت روحی است؛ به عبارت دقیق تر تقرب و نزدیکی به خداوند یعنی تکامل! یعنی به کمال رسیدن!
حال شاید دوباره این سوال پیش آید که تکامل به چه معناست؟ و کمال ما چیست؟
پاسخ این سوال ها کلید پرسش های ذهنی بسیاری از انسان ها می باشد و لازم است زیاد به آن توجه شود و در مورد آن فکر شود و آن را در ذهن مرور کرده تا مطلب برای انسان روشن شود.
تکامل یعنی اینکه مثل خداوند بشویم! یعنی در همه ابعاد شبیه پروردگار بشویم و به این سمت در حال حرکت باشیم.
یعنی اگر خداوند مهربان است ما نیز مهربان باشیم، اگر خداوند بخشنده است ما نیز بخشنده باشیم، اگر خداوند علم دارد ما نیز علم داشته باشیم، اگر خداوند قدرت دارد ما نیز قدرت داشته باشیم، اگر خداوند خالق است ما نیز خالق باشیم، و خداوند اگر بزرگ است ما نیز بزرگ شویم! و الی آخر...
به غیر از یک صفت که به قول اهل فلسفه خداوند واجب الوجود است و ما ممکن الوجود.
یعنی در هر صورتی خداوند خالق ما بوده و ما از خداییم و استقلالی از خود نداریم و حیاتمان نیز وابسته به خداست و به هر چه هم برسیم به واسطه عنایت خداوند و از خداوند است و با اراده ی او.
غیر از این دیگر در هر صفتی می توان مثل خداوند شد و به این سمت در حرکت بود و چون خداوند بی نهایت است پس حرکت به سوی کمال، حرکتی به سوی بی نهایت است، یعنی می شود بی نهایت مهربان شد، بی نهایت بخشنده، بی نهایت علم و قدرت داشت، و بی نهایت بزرگ و... .
هر چه بیشتر در این مسیر تکامل و بزرگ شدن و شبیه تر شدن به خداوند پیش رویم، بیشتر به خداوند نزدیک می شویم و در نهایت می توان از مقربان و ... بود!
و بیشترین تجلی خداوند و شبیه ترین به او در عالم معصومین علیهم السلام هستند.
حال اگر کسی هدف زندگی خود را غیر از هدف خلقت انتخاب کند همان طور که در ابتدا بیان شد خود دچار بدبختی شده و به جایی نمی رسد.
حال شاید سوالی در ذهن بیاید که برای چه به تکامل برسیم؟
به گفته ی قرآن ما قرار است خداوند را ملاقات کنیم و لازمه ی این ملاقات ظرفیت پیدا کردن و شبیه شدن به خداوند است تا به آنچه که باید، برسیم.
هر چند که هدف ما نباید صرف لذت بردن باشد ولی بیشترین لذت ها نیز در این اتفاق است.
آنچه بیان شد خلاصه ای از هدف خلقت و زندگی انسان بود.
ارزش هدف مشخص است چون کسی که نداند هدفش چیست به جایی هم نمی رسد، ولی هدف، همه ی نیاز ما نیست، بعد از فهمیدن هدف دانستن راه و وسیله اهمیت دارد، مثل کسی که می خواهد به مسافرت برود اول هدف مهم است مثلا مشهد و بعد از آن پیدا کردن راه و همچنین پیدا کردن بهترین وسیله برای طی مسیر و توشه مورد نیاز راه و ... لازم است.
پرداختن به دیگر لوازم خارج از این بحث است ولی قبل از همه ی این ها باید هدف را شناخت.
نوشته شده توسط جمعه